سایز متن   /

قصه ی زندگی دو شهروند کُرد ایرانی به نام های فولاد و مولود با وجود آنکه تلخ و غمبار است، به ما کمک می کند تا چهره واقعی گروه پژاک که مدعی دفاع از حقوق کُردهاست را بهتر بشناسیم.

.  

فولاد و مولود دو شهروند کُرد ایرانی بودند که در دو روستای مرزی استان کُردستان مشغول زندگی عادی خود بودند. اما در یکی از روزهای پاییز ۱۳۹۰ سایه شوم ترور مسیر زندگی آنان را به سمت دیگری تغییر داد.

.

صحبت از فولاد ازغ و مولود سجادی اهل منطقه اورامان در غرب کشور است که در آبان ماه ۱۳۹۰ از سوی عناصر گروهک مسلح و تجزیه طلبِ پژاک ربوده شدند و با وجود تلاش های خانواده های آنان در این سال ها هنوز هم سرنوشت آنان در هاله ای از ابهام است.  

.

یک تیم تروریستی از عناصر پژاک که هویت و بنیادش با خشونت، ترور، قتل، اخاذی و قاچاق گره خورده است در آبان ماه ۱۳۹۰ با استفاده از تاریکی شب از نقطه ای کوهستانی و صعب العبور بصورت مخفیانه وارد خاک کشور شدند و با نقشه ی از پیش طراحی شده فولاد و مولود را به بهانه ای به کوهستان های مرزی کشاندند. پژاک با پدر فولاد تماس گرفته و اعلام می کنند که فرزند شما باعث شده تا تیمی از پژاک در کمین سپاه پاسداران ایران گرفتار شوند و به همین دلیل باید جریمه شود و جریمه ی وی مبلغ ۱۰۰ میلیون تومان است.

.

با گذشت چند ماه و پس از خودداری پدر فولاد از پرداخت مبلغ درخواستی، خبرهای ضد و نقیضی مبنی بر محاکمه و  قتل فولاد و مولود بدست اعضای پژاک به جرم خیانت به آرمان های «آپو» به گوش می رسد و خانواده ها با توجه به سابقه پ.ک.ک در بکارگیری خشونت، نگران می شوند.

.

در آبان ماه ۱۳۹۱ خبری تکان دهنده دهان به دهان می چرخد. گروه پژاک دو جنازه مثله شده که به هیج وجه قابل شناسایی نیستند را در نزدیکی روستای “بلبر” از توابع سروآباد رها کرده و محل جنازه ها را به خانواده ها اطلاع می دهد.  خانواده ها به دلیل آنکه جنازه ها قابل شناسایی نبوده، مطمئن نیستند که جنازه ها مربوط به فرزندان آنان باشد از همین رو پیگیری سرنوشت فرزندان خود را ادامه می دهند.   متعاقب آن پدر فولاد در آذر ماه ۱۳۹۱ برای اطلاع از سرنوشت فرزندش با یکی از رابط های گروه تماس می گیرد و با راهنمایی وی به شمال عراق و محل استقرار اعضای پژاک می رود. پدر فولاد در شمال عراق پس از دشواری های فراوان موفق می شود با ۴ نفر از عناصر پژاک دیدار کند که یکی از افراد “هوال ریزان” نام داشته که به نظر همان ریزان جاوید است.

.

ریزان با شرح اتهامات فولاد و مولود به پدر فولاد اعلام می کند که آنها به حرکت آپوچی خیانت کردند و مجازاتشان اعدام بود. ما آنها را در کوهسالان محاکمه کردیم و طبق حکم دیوان عدالتِ ک.ج.ک هر دو تیرباران شدند و جنازه آنان در این منطقه مدفون است.

.

خانواده های فولاد و مولود در فاصله سال های ۹۱ تا ۹۳ دوران سخت و پُر اضطرابی را سپری کردند و در این دوران هر از چند گاهی خبرهایی مبنی بر زنده بودن فولاد و مولود و حبس آنها در قندیل به گوش خانواده ها می رسید. سفرهای متعدد خانواده ها به شمال عراق نتیجه ای در بر نداشت و آرام آرام اندک امید باقیمانده ی خانواده ها نیز به یأس تبدیل شد.

.

داستان زندگی فولاد و مولود به داستان یک جوان ایرانی به نام طالب طاهری شباهت زیادی دارد. طالب که عضو کمیته انقلاب اسلامی بود در سال ۱۳۶۱ از سوی گروهک منافقین ربوده و سپس جنازه مثله شده وی تحویل خانواده اش می شود.  گویی فقط نام ها با هم فرق دارد اما ماهیت، مرام،  متد و روش یکی است. 

اکنون این سئوال مطرح است که چه کسی پاسخگوی چشمان منتظر خانواده های فولاد و مولود است؟

.

قتل فجیع غیر نظامیان و اذیت و آزار بازماندگان از سوی یک گروه خشونت طلب و تروریستی باید توسط چه مجامعی پیگیری شود؟

.

مسئولیت حکومت محلی اقلیم کُردستان عراق و بویژه حزب دمکرات کُردستان عراق به رهبری مسعود بارزانی در قبال تحرکات گروه پژاک در شمال عراق و استفاده از خاک این اقلیم برای ورود مخفیانه به مناطق مرزی ایران چیست؟

.

چرا مجامع بین المللی و سازمان های مسئول برای دستگیری سیامند معینی سرکرده گروه پژاک اقدامی نمی کنند؟

اشتراک گذاری در فیسبوک اشتراک گذاری در توییتر اشتراک گذاری در گوگل پلاس
برچسب ها:
دیدگاهها

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

- کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است
- آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد

قالب وردپرسدانلود رایگان قالب وردپرسپوسته خبری ایرانیقالب مجله خبریطراحی سایتپوسته وردپرسکلکسیون طراحی