- سایت خبری تحلیلی کورد پاریز | KURDPAREZ - https://kurdparez.com -

حقی که رهبران سیاسی کُردهای عراقی ادا نکردند

محمد هادی فر در بخشی از مقاله ای در خصوص روابط سپاه پاسداران و کردهای عراق آورده است: “نیروهای برون مرزی سپاه از ابتداء تعلق خاصی نسبت به کردهای عراقی داشته و دارند. خاطرات محورهای شیخان و لولان و آسوس و نبرد معروف کرکوک از اذهان نیروهای گمنام و سخت کوش سپاه پاسداران و رهبران و فرماندهان وفادار احزاب کردهای عراقی زدوده نمی شود. در تحولات پس ازسقوط صدام، نیروی قدس سپاه پاسداران همواره نقش اصلی در معادلات سیاسی عراق و خصوصا اقلیم کردستان عراق را ایفا می نمود و شهید قاسم سلیمانی به عنوان فرمانده این نیرو یکی از مدافعان همیشگی کردهای عراقی در بدنه سپاه پاسداران بود او برای جایگاه و رهبران کردها همان اندازه ارزش قائل بود که رهبران احزاب عرب عراقی را مستحق احترام می دانست. “

کوردپاریز/ کردهای عراق و اعراب شیعه این کشور تقریبا از دوران ملوکیت تا جمهوریت عراق دارای آلام و آرمان مشترکی بوده اند هر دو در طول دوران صد ساله مبارزات خود به نوعی نگاهی به ایران داشته اند تا جایی که این نگاه بعضا از یک تعامل انسانی فراتر رفته و به نوعی به پشتیبانی و با اهدافی مشترک تبدیل گردیده است. اماکن مقدسه عراق حلقه وصل شیعیان ایران و عراق بوده است. قرابت فرهنگی نیز تعلق ناگسستنی بین ایران و کردهای عراق بوده است و آنان نزدیکترین قوم در کشورهای همسایه به ایران بوده اند. این پیوستگی سبب گردید که کردهای عراق پس از پیروزی انقلاب اسلامی  جان تازه ای به خود بگیرند و عمدتا که در اردوگاه های شهرهای کرج و همدان و کرمانشاه بودند، حول محور خاندان مرحوم ملا مصطفی بارزانی گرد آمدند و با انگیزه رسیدن به سرزمین های خود با نظام نوپای جمهوری اسلامی همراهی نمایند. با شروع نا آرامی های قومی در مناطق کردنشین ایران، فرزندان مرحوم ملا مصطفی بارزانی و مسئولین و فرماندهان حزب دمکرات کردستان عراق در کنار نیروهای مسلح ایرانی و در مناطق شمال غرب کشور با هدف رسیدن به مرز کشورعراق با گروه های متخاصم مخالف ایران جنگیدند و دراین راه شهداء و جانبازان زیادی را متحمل شدند. بابکر زیباری سپهسالار سابق عراق و یکی از برجسته ترین فرمانده حزب دمکرات کردستان عراق جزء یکی از این جانبازان می باشد که زخم آن دوران را بر تن خود دارد.

 در طول دوران جنگ تحمیلی نیز نیروهای بارزانی و اتحادیه میهنی کردستان عراق به رهبری مرحوم مام جلال در کنار نیروهای سپاه عملیات های مشترک بزرگی را علیه دشمن بعثی انجام دادند. اردوگاه بارزانی ها در منطقه مرگور ارومیه به‌ کرات توسط ارتش بعث بمباران شد و مرحوم ادریس بارزانی نیز در این منطقه با دسیسه بعثی ها به‌ شهادت رسید. در ششمین سال جنگ تحمیلی بود که ایران مناطق شمال شرق عراق را برای رویارویی با دشمن بعثی و آزادسازی شهرهای کردنشین این کشور انتخاب کرد در همان هنگام برخی فرماندهان جنگ تغییر صحنه نبرد را از جنوب به شمال به صلاح نمی دانستند ولیکن بعضی دیگر از فرماندهان تغییر صحنه نبرد را با هدف کمک به مردم کرد عراق توجیه می نمودند و معتقد بودند که همراهی با مطالبات کردهای شمال و شیعیان جنوب این کشور می تواند صدام را به زانو درآورد. خیلی زود صدام متوجه این نقشه ایران شد و تمامی توان نظامی خود را دراین منطقه متمرکز کرد. نیروهای ایران به اهداف ترسیم شده نرسیدند و پس از یک سال، ماشین جنگی ایران در کوهستان های شمال عراق زمین گیر شد و صدام ناجوانمردانه از مردم سرزمین خود انتقام گرفت و حلبچه را آماج حملات شیمیایی خود قرار داد و جمعیت زیادی از شهروندان خود به همراه رزمندگان ایرانی را مصدوم و شهید کرد. این خود التیماتوم جدی صدام  و شرکای جنگی آن بود که اعلام داشت آزادی هر شهری مساوی با انهدام جامعه انسانی آن خواهد بود.

پس از تضعیف صدام و حمله آن به کویت، انقلاب شعبانیه شکل گرفت و کردها در شمال و اعراب شیعه درجنوب قیام کردند و در ۱۹۹۱مردم شهرهای کردنشین زودتر از احزاب کردستانی علیه صدام قیام کردند، این قیام از منطقه رانیه در استان سلیمانیه شکل گرفت به همین خاطر این شهر بنام دروازه قیام (راپرین) نام گذاری شد. سال های ۱۹۹۲ جنگ داخلی احزاب در کردستان شروع شد که تا کنون کسی آماری از تلفات بین آنان ندارد. مزید اطلاع درعراق دو آمار در ابهام می باشد، یکی آمار تلفات بین احزاب کرد ازسال ۱۹۹۲ تا سال ۲۰۰۲ و دیگری آمار جمعیت کردهای این کشور. صدام در سال ۲۰۰۳ سرنگون شد و اقتدار منطقه ای کردها درعراق به پایان رسید. حاکم نظامی ـ امریکایی درهمان ابتدای سقوط صدام صراحتا بی نیازی از همکاری احزاب کردی را اعلام داشت و به جز تعدادی محافظان شخصی رهبران احزاب کردستانی همگی را اضافی اعلام نمود. پس از اولین انفجارهای مناطق عربی بلافاصله آمریکائی ها به اهمیت امنیت مناطق کردستانی توجه کردند و احزاب مجددا به جایگاه قبلی خود بازگشتند. در انتخابات ۲۰۰۵ ایران به عنوان متنفذترین نیروی تاثیر گذار در تحولات عراق از شایسته ترین فرد کردها برای احراز جایگاه ریاست جمهوری دفاع کرد و نهایتا مرحوم جلال طالبانی به این سمت برگزیده شد. ظهور داعش در سال ۲۰۱۴ و سقوط موصل توسط آن به عنوان بزرگترین شهرعراق خطری جدی برای موجودیت اقلیم کردستان عراق ایجاد کرد. نحوه اشغال فاجعه بار شنگال و مخمور توسط داعش و نا گفته های تاریخی آن، موجودیت اربیل به عنوان پایتخت اقلیم کردستان بسیار جدی به نظرمی رسید که به اذعان عامه کردهای عراق و رهبران وقت اقلیم ، حضور حاج قاسم سلیمانی در اربیل کمک بزرگی به ثبات و پایداری این منطقه نمود. استقرار یگان های رزم سپاه در مناطق مخمور و جلولا و کرکوک در تاریخ روز شمار جنگ با داعش در عراق و اقلیم کردستان ثبت و ضبط شده است، حتی در ملاقاتی که فرمانده قرارگاه حمزه سیدالشهداء (ع) با کاک مسعود بارزانی داشتند صراحتا اعلام داشتند قرارگاه حمزه  با تجربه طولانی در جنگ ضدچریکی آمادگی  آزادسازی موصل و دورساختن خطر از پایتخت اقلیم کردستان را دارد که با اذعان به توانمندی قرارگاه حمزه و تقدیررهبر وقت اقلیم همراه گردید.  گفتنی است که یگان های قرارگاه حمزه دراین نبردها شهدائی را نیز تقدیم امنیت عراق و اقلیم کردستان نمودند.

در مراسم بزرگداشت تشییع جنازه مرحوم مام جلال،  وزیر خارجه ایران به همراه هیات دیپلماتی در بالاترین سطح هیات شرکت کننده در این مراسم بود. در جریان انتخاب ریاست جمهوری درسال ۲۰۱۷ ایران ابتداء دکتر فواد حسین رئیس دیوان ریاست اقلیم و از معتمدین کاک مسعود بارزانی شایسته این پست می دانست و پس از اتفاقاتی نهایتا دکتر برهم صالح از حزب اتحادیه میهنی جایگزین مام جلال فقید گردید.

نیروهای برون مرزی سپاه از ابتداء تعلق خاصی نسبت به کردهای عراقی داشته و دارند. خاطرات محورهای شیخان و لولان و آسوس و نبرد معروف کرکوک از اذهان نیروهای گمنام و سخت کوش سپاه پاسداران و رهبران و فرماندهان وفادار احزاب کردهای عراقی زدوده نمی شود. در تحولات پس ازسقوط صدام، نیروی قدس سپاه پاسداران همواره نقش اصلی در معادلات سیاسی عراق و خصوصا اقلیم کردستان عراق را ایفا می نمود و شهید قاسم سلیمانی به عنوان فرمانده این نیرو یکی از مدافعان همیشگی کردهای عراقی در بدنه سپاه پاسداران بود او برای جایگاه و رهبران کردها همان اندازه ارزش قائل بود که رهبران احزاب عرب عراقی را مستحق احترام می دانست. وقتی که بعضی جریانات از سیاه نمائی های رسانه های اقلیم کردستان خصوصا حزب دمکرات کردستان عراق گله مند بودند این حاج قاسم بود که به تنهایی از تنش با آن ها هشدار می داد و معتقد بود موضع گیری رسانه های ربطی به مواضع رهبران حزبی ندارد. بسیاری از تحولات و مواضع وجود دارد که به عنوان پرونده تاریخی بوده و فعلا نمی توان از آن پرده برداشت تا عمق محبت و وفاداری نیروهای قدس سپاه پاسداران و خصوصا فرمانده فهیم این سپاه را به خوبی نمایان کرد و بعضی ازآنها به مرور زمان و درصورت صلاحدید منتشر و بعضی دیگر برای همیشه در تاریخ روابط بین ایران و کردهای عراقی بایگانی خواهد شد.

پس از ترور حاج قاسم سلیمانی توسط نیروهای آمریکایی معادلات منطقه ای پیچیده تر شد به تبع آن بعضی موضع گیری ها که از روی ملاحظات سیاسی می باشد مناقشاتی را در بین رهبران منطقه ای به وجود آورد که به نفع  آرامش منطقه نمی باشد. همگی می دانند اقلیم کردستان عراق در قبال مسائل منطقه ای ملاحظاتی دارد در حالی که سید حسن نصرالله در مقام رهبر حزب الله لبنان متکی به گفتمان خود، این ملاحظات را ندارد و ایشان می بایست با در نظر گرفتن این ملاحظات توصیه های دوستانه خود را روانه رسانه ها می کرد. اگر چه کاک نچیروان بارزانی ریاست اقلیم کردستان عراق در این باره نوشت، حاج قاسم سلیمانی از دوستان ما در جبهه جنگ با دیکتاتوری و حامی وهمسنگر ما علیه گروه تروریستی  داعش بود. محمد حاج محمود رهبر حزب سوسیالیست کردستان عراق که به جوانمردی شهره می باشد نوشت، هر زمان که نیاز بود (حاج قاسم) فرمانده و همکار و پشتیبان مردم ستمدیده کردستان بودند به ویژه در جنگ با تروریست های داعش . البته انتظار می رفت دراین حادثه تروریستی برخی رهبران کردها نه از روی ملاحظات سیاسی بلکه از جایگاه حقیقی خود و همچنین بر مبنای مرام و خصلت جوانمردی  که از شاخصه اصلی اخلاق کردها می باشد حداقل تسلیت شخصی ابراز می کردند و روح وفاداری و جوانمردی کردی را به رخ دیگر رهبران منطقه می کشاندند و حداقل دین خود را به خادمی که سال ها در کنار شادی و ناخوشی آنان بود را ادا می نمودند. هر چند که گله های سیاسی رهبران منطقه و جواب های آن می توانست صبورانه تر باشد که متاسفانه برخی نارسائی های رسانه ای بدان دامن می زنند. در اینجا یادآور می شود منطقه حادثه ساز خاورمیانه نامه های ناگشوده زیاد دارد حوادث غیرمنتظره فراوان درپیش روی دارد و شرایط همواره درحال دگرگونی می باشند بهتر است رهبران احزاب با طمانینه با هم تعامل کنند و هر  خدمتی ولو اندک را در دوران شدت در بسته زمانی خود ارزیابی کنند. دوران فرج و گشایش، دوستان فراوانی وجود دارند که در دوران سختی و شدت بارها تجربه شده اند.