سایز متن   /

چرچیل به عراق به چشم آزمایشگاهی برای کنترل استعماری با فناوری هوایی و راهی ارزان برای گشت‌زنی برفراز یک امپراتوری پهناور می‌نگریست. تقریبا صد سال بعد، تونی بلر شروع به فرستادن پهپادهای مرگبار به بغداد کرد.

بعد از هفت سال، گزارش چیلکات درباره جنگ عراق، بر محکومیت تونی بلر به دلیل نقشی که در تجاوز نظامی به عراق در ۲۰۰۳ داشت، مهر تایید زد. ولی نقش ویرانگر نخست وزیران بریتانیا در عراق، مربوط به امروز و دیروز نیست، بلکه قدمتی به اندازه یک قرن دارد.

بریتانیا توان نظامی و قدرت اقتصادی خود را برای تحت انقیاد درآوردن عراق و در کنترل گرفتن منابع نفتی آن برای بیش از یک قرن به کار گرفته است.

چرچیل، عراق را «اختراع» کرد. در پایان جنگ اول جهانی، بریتانیا و فرانسه فرمانروای خاورمیانه بودند و قلمرو امپراتوری فروپاشیده عثمانی را بین خود تقسیم کردند. وینستون چرچیل کنفرانس قاهره را در ۱۹۲۱ برگزار کرد تا درباره تعیین حدود ممالک تحت تصرف بریتانیا تصمیم بگیرند.

بعد از دادن اردن به ملک عبدالله، چرچیل به برادر او یعنی فیصل هم صحرایی بزرگ بخشید که همین عراق امروز شد.

مورخ، مایکل آر. بورچ، یادآوری می‌کند که چگونه یک «زیگزاگ» بزرگ روی نقشه، در مرز شرقی اردن با عربستان، به «سکسکه چرچیل» یا «عطسه چرچیل» معروف شده بود، کنایه از این که چرچیل بعد از یک ناهار مفصل، در حال ترسیم نقشه دستش سر خورد و مرز اردن را خط خطی کرد!

فیصل، شاه دست نشانده عراق در جمع اربابان

سیاست خارجی امپریالیستی چرچیل، موجب یک قرن بی‌ثباتی در عراق شد، چرا که او سه گروه قومی متخاصم را به زور در یک جا با هم حبس کرد که تا همین امروز، چالش‌های آن ادامه دارد. در عراق، چرچیل سه ولایت عثمانی یعنی بصره عمدتا شیعه‌نشین، بغداد عمدتا سنی‌نشین و موصل عمدتا کردنشین را در یک بقچه چپاند.

بریتانیا یک رژیم استعماری در عراق برقرار کرد. سرکوب بریتانیا در عراق تشدید شد و یک خیزش در می ۱۹۲۰، شیعه و سنی را علیه بریتانیا متحد کرد. وینستون چرچیل، وزیر مسوول مستعمرات در کابینه بریتانیا، برای یک دهه سیاست سرکوب بی‌رحمانه را علیه این خیزش در پیش گرفت که منجر به کشته شدن دست کم ۱۰۰۰۰ عراقی شد.

نیروهای اشغالگر انگلیسی در عراق، ۱۹۱۷

چرچیل برای تنبیه عراقی‌ها دستور سوزاندن روستاهایشان را صادر کرد و بمباران هوایی بریتانیا اهداف غیرنظامی را هم هدف می‌گرفت تا مردم را شوک‌زده و هراسان کند. سیاست حکومت بریتانیا کشتن زنان و کودکان بود تا جمعیت عراق را وادار به تسلیم کند.

به علاوه، چرچیل دستور استفاده از سلاح شیمیایی را هم علیه مردم بی گناه عراق صادر کرد. در ۱۹۱۹، چرچیل با وقاحت گفته بود، «من این سختگیری درباره کاربرد گاز (شیمیایی) را درک نمی‌کنم. من قویا طرفدار استفاده از گاز سمی علیه قبایل غیرمتمدن هستیم.»

چرچیل در زمان وزارت امور مستعمرات

چرچیل به عراق به چشم آزمایشگاهی برای کنترل استعماری با فناوری هوایی و راهی ارزان برای گشت زنی برفرار یک امپراتوری پهناور می نگریست. تقریبا صد سال بعد از دورانی که چرچیل به دنبال استفاده از نیروی هوایی برای تحت کنترل درآوردن عراقی‌های سرکش بود، دولت تونی بلر شروع به فرستادن پهپادهای مرگبار بر فراز بغداد و ولایت هلمند در افغانستان کرد.

برای نخست‌وزیران امپریالیست بریتانیا، نیروی هوایی همیشه قرار است برگ برنده باشد. روشی تضمین شده برای تحت کنترل نگه داشتن مردم بومی و منابع آن‌ها. مارشال آرتور هریس، معروف به «بمب افکن»، که ۲۰ سال بعد از بمباران عراق، مسوول بمباران هوایی آلمان در جنگ دوم جهانی هم بود، با افتخار لاف می زد که به عراقی‌ها آموخته بود که “ظرف ۴۵ دقیقه می‌توان یک روستای بزرگ را تقریبا محو کرد و دست کم یک سوم سکنه آن را کشت یا مجروح کرد.”

مارشال سر آرتور هریس، فرمانده نیروی هوایی سلطنتی، ۱۹۴۴

نیروی هوایی سلطنتی بریتانیا کنترل نظامی خود را بر عراق تا جنگ دوم جهانی حفظ کرد، حتی پس از استقلال عراق در ۱۹۳۲٫ علی رغم استقلال صوری عراق، نفوذ سیاسی و اقتصادی بریتانیا بر آن تقریبا دست نخورده باقی ماند.

روابط بریتانیا و عراق همواره بر محور نفت چرخیده است. چرچیل به عراق به چشم دروازه‌ای به سوی اصلی‌ترین مستعمره بریتانیا، یعنی هند و البته خون حیات در رگ‌های ناوگان دریایی سلطنتی می‌نگریست.

دست اندرکاران نفتی بریتانیا منفعت بی‌حسابی از رژیم دست نشانده عراق بردند تا این که توده‌های عراق علیه نفوذ بریتانیا قیام کردند. این قیام منجر به انقلاب ۱۹۵۸ در عراق و ظهور و در نهایت ریاست جمهوری صدام حسین شد.

نیروهای اطلاعاتی بریتانیا و آمریکا به رسیدن حزب بعث به قدرت در ۱۹۶۳ یاری رساندند. حجم عظیمی از مدارک جدید نشان می‌دهد که صدام از ۱۹۵۹ از سیا پول می‌گرفت، یعنی از زمانی که او جزیی از طرح ترور رهبر وقت عراق، عبدالکریم قاسم، بود.

در طول دهه ۱۹۸۰، آمریکا و بریتانیا از عراق در جنگ علیه ایران حمایت می ‌کردند و برای رژیم صدام تسلیحات، پول، اطلاعات و حتی سلاح بیولوژیک و شیمیایی فراهم می‌کردند.

در ۲۰۰۳، روزنامه گاردین گزارش داد که یک کارخانه تولید سلاح شیمیایی به نام «فلوجه ۲» که به گفته مقامات ایالات متحده جزء اصلی زرادخانه شیمیایی عراق بود، در سال ۱۹۸۵ مخفیانه در انگلستان و با حمایت آمریکایی ها ساخته شد. اسناد نشان می‌دهد که اعضای کابینه انگلستان می‌دانستند که این کارخانه که ۱۴ میلیون پاوند به پول آن زمان از جیب مردم انگستان آب خورده بود، قرار است برای تولید گازهای اعصاب و خردل در عراق (علیه ایرانی ها) استفاده شود.

روابط بریتانیا و عراق تنها وقتی شروع به تیرگی کرد که در ۱۹۷۲ صدام حسین شرکت پتروشیمی عراق را ملی کرد. در نتیجه، درآمدهای نفتی عراق مستقیما به خزانه این کشور واریز می‌شد. کشور عراق وقتی قیمت نفت در ۱۹۷۳، به یکباره به ۴ برابر افزایش یافت، از منفعت سرشاری برخوردار شد. عراقی‌ها کم کم داشتند ثروتمند می‌شدند، با افزایش درآمد نفتی از ۵۰۰ میلیون دلار در ۱۹۷۲ به بیش از ۲۶ میلیارد دلار در ۱۹۸۰، یعنی افزایش تقریبا ۵۰ برابری. (حماقت صدام حسین در شروع جنگ علیه ایران و تحریک و حمایت آمریکا از این جنگ، موجب از دست رفتن این ثروت سرشار در چاه ویل جنگ و نابودی وسیع منابع عراق شد).

در دهه ۱۹۹۰، بریتانیا از حامیان اصلی تحریم‌های ظالمانه و کمرشکن علیه عراق بود، چرا که صدام با آهنگ تندتری به ملی کردن صنایع عراق ادامه داد. سازمان ملل تخمین زد که ۱٫۷ میلیون عراقی در نتیجه این تحریم‌ها جان باختند. دست کم نیم میلیون نفر از این رقم، کودکان بودند.

به بیان دیگر، تحریم‌های آمریکا و بریتانیا بر عراق، به تنهایی بیش‌تر از مجموع تلفات جانی ناشی از کاربرد تسلیحات بیولوژیک، شیمیایی و هسته‌ای در طول تاریخ، غیرنظامیان را کشت.

شباهت‌ها میان اشغال عراق در ۱۹۱۷ توسط بریتانیا و اشغالگری مدرن بریتانیا و آمریکا در این کشور در ۲۰۰۳، آن قدر عیان است که قابل چشم پوشی نیست.

به ما گفتند که عراق یک تهدید هسته‌ای است؛ عراق یک دولت تروریستی است؛ عراق با القاعده مرتبط است. همه این ها پوچ بود. از زمان تجاوز نظامی ۲۰۰۳، صدها هزار عراقی جان باخته اند و یک میلیون نفر آواره شده اند، آن هم صرفا به خاطر مشتی دروغ.

نیروهای اشغالگر بریتانیایی در عراق، ۲۰۰۳

پیش از ۲۰۰۳، هیچ سابقه‌ای از عملیات انتحاری در عراق نبود. از ۲۰۰۳ به این سو، بیش از هزار حمله انتحاری باعث مرگ دست کم ۱۲۰۰۰ عراقی بی گناه شده است.

تونی بلر اخیرا در مصاحبه با سی ان ان اذعان کرد که تجاوز ۲۰۰۳ به عراق، نقش اصلی را در ظهور گروه دولت اسلامی داشته، و به خاطر برخی اشتباهات در طراحی جنگ عذرخواهی کرد.

حتما به این نکته توجه داشته باشید که القاعده در عراق، پیش از تجاوز آمریکایی-بریتانیایی وجود نداشت و همین سازمان تروریستی تبدیل به داعش شد.

وزیر خارجه اسبق بریتانیا، رابین کوک، چند ماه پیش از مرگش، به مجلس عوام بریتانیا گفته بود که القاعده بلاتردید محصول آژانس‌های اطلاعاتی غرب بوده است. آقای کوک توضیح داد که القاعده که معنای تحت اللفظی ان در عربی «پایگاه» است، در واقع اسم یک «پایگاه اطلاعاتی» (دیتابیس) بوده است، پایگاه اطلاعات رایانه‌ای مربوط به سیا که دربرگیرنده اطلاعات هزاران اسلام‌گرای افراطی بود که برای مقابله با نیروهای اتحاد شوروی در افغانستان توسط سیا و با پول عربستان تعلیم دیدند.

میراث بلر در عراق، داعش است. بلر اخیرا داعش را «بزرگ ترین تهدید» پیش روی بریتانیا خواند.

تونی بلر، نخست وزیر وقت انگلستان در جمع سربازان این کشور در عراق، ۲۰۰۳

اندکی پس از آن که سربازان ژنرال انگلیسی، «استنلی ماد»، در ۱۹۱۷ بغداد را تصرف کردند، او اعلام کرد « ارتش‌های ما (غربی‌ها) به عنوان فاتحان یا دشمنان وارد شهرها و سرزمین‌های شما نمی‌شوند، بلکه آن‌ها آزادکنندگان شما هستند.»

ژنرال سر استنلی ماد، فرمانده نیروهای اشغالگر بریتانیایی در عراق، ۱۹۱۷

تقریبا یک قرن بعد، در ۲۰۰۳، تونی بلر گفت «نیروهای ما دوستان و آزادکنندگان مردم عراقند، نه فاتحان بر شما. آن‌ها یک روز هم بیشتر از حد ضرورت در این جا نخواهند ماند.»

تاریخ علاقه مند به تکرار خویش است، البته با اندکی تغییر. حال به راحتی می‌توان عراق را بزرگ‌ترین و طولانی‌ترین شکست سیاست خارجی بریتانیا در تاریخ خواند.

منبع : ِمشرق

اشتراک گذاری در فیسبوک اشتراک گذاری در توییتر اشتراک گذاری در گوگل پلاس
برچسب ها:
دیدگاهها

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

- کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است
- آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد

قالب وردپرسدانلود رایگان قالب وردپرسپوسته خبری ایرانیقالب مجله خبریطراحی سایتپوسته وردپرسکلکسیون طراحی