سایز متن   /

سحر میرزایی//

۶۷ سال پیش در چنین روزی، ۴ آوریل ۱۹۴۹ میلادی، در یکی از روستاهای شهر اورفای ترکیه، عبدالله اوجالان در یک خانواده کورد – ترک متولد شد. وی در دهه‌ی شصت میلادی و همزمان با جنبش‌های جوانان و زنان که بیشتر بر مبنای مارکسیستی بود؛ وارد عرصه سیاسی شد و در دهه‌ی هفتاد چند ماهی را در زندان گذراند و پس از آزادی‌اش تغییر مسیر داد و اینبار توجه خود را معطوف مناطق کوردنشین ترکیه کرد. البته کارشناسان درخصوص این تغییر مسیر و استخدام وی پس از آزادی در یکی از نهادهای وابسته به سرویس اطلاعاتی این کشور موسوم به میت، عقاید خاصی دارند، از جمله اینکه این شخص توسط میت به خدمت گرفته شد و سپس هم به منظور تحریف خواست و مطالبات کوردها در ترکیه، به مسیری جدید با برنامه‌ی از پیش تعیین شده سوق داده شد که در نهایت در اواخر پائیز سال ۱۹۷۸ در یکی از روستاهای استان دیاربکر با گروهی چند نفره، حزب کارگران کردستان موسوم به پ‌ک‌ک را اعلام کرد.

اوجالان که از همان ابتدا به عنوان رئیس گروه و حزب شناخته می‌شد، مانیفست راه انقلاب کوردستان را که یک کتابچه‌ی کوچکی بود چاپ کرد و در آن تنها راه رسیدن به مطالبات کوردها را مبارزه مسلحانه و تاسیس کوردستان واحد و یکپارچه اعلام کرد. فعالیت‌های این گروه چند نفره در سال‌های ۷۸ تا ۸۰ زیاد شفاف نیست و تنها اقدام این گروه که مسلح هم شده بود؛ مبارزه و مقابله با کدخدای روستاها و احزاب و تشکل‌های سیاسی کورد در منطقه بود. اوجالان از همان ابتدا با تمامی این جریان‌ها به مخالفت برخاست و آنها را بخشی از ذهنیت فئودالی تاریخ کوردها برمی‌شمرد که به عقیده‌ی وی باید از بین می‌رفت. کارشناسان سیاسی و تاریخ‌نگاران، معتقدند در این مدت چند سال، اوجالان مستقیم و غیرمستقیم با میت ترکیه در ارتباط بوده و برنامه‌های کاری خود را از آنها می‌گرفت و اجرا می‌کرد.

تا اینکه پس از کودتای نظامی در اوایل دهه‌ی هشتاد میلادی و بازداشت شمار زیادی از اعضای این گروه، اوجالان به سوریه پناه برد و با کمک حافظ اسد (پدر بشار اسد) در مناطق مرزی لبنان و سوریه موسوم به دره‌ی بقاع پناه گرفت. از همان روزهای نخست اوجالان از سوی حکومت سوریه و شخص اسد حمایت می‌شد و دلیل اصلی این کار هم، استفاده از این گروه علیه ترکیه بود، چراکه اختلافات سوریه و ترکیه، ریشه‌یی تاریخی داشتند که از مهمترین آنها می‌توان به رودخانه فرات اشاره کرد.

اوجالان و گروهش تا سال ۱۹۸۴ با حمایت‌های مستقیم سوریه، قدرت گرفت، تا اینکه در تابستان همان سال گروهی را به فرماندهی معصوم کورکماز با نام مستعار عگید به مناطق مرزی ترکیه و عراق فرستاد و با حمله به یکی از پایگاه‌های مرزی در منطقه شرناخ ترکیه، رسما علیه ترکیه اعلام جنگ کرد.

اوجالان بعدها به دمشق بازگشت و از سوی اسد زمین‌های فراوانی در اختیار وی گذاشته شد تا به عنوان پادگان نظامی و آموزش اعضای جدید خود از آن استفاده کند. تا زمان دستگیری وی در ۱۵ فوریه ۱۹۹۹ میلادی در نایروبی پایتخت کنیا، جوانان و نوجوانان زیادی را از میان خانواده‌های کورد سوریه برای جنگ با ترکیه به داخل خاک این کشور فرستاد که اکثر آنها کشته شدند. به ویژه دهه‌ی نود میلادی که ترکیه هم با شدت بیشتری به مقابله با این گروه برخاست. طبق آماری که خود گروه در این زمینه منتشر کرده، تنها شهر کوردنشین عفرین در سوریه، بیش از ۳۸۰۰ کشته در این جنگ داده است که اکثر قریب به اتفاق آنها هم در خاک ترکیه و توسط ارتش این کشور کشته شده‌اند.

این بازی ادامه پیدا کرد تا اینکه در اواخر سال ۱۹۹۸، ترکیه باردیگر سوریه را بر سر موارد اختلافی تهدید کرد و از آن خواست تا اوجالان را از کشورش بیرون براند. سوریه هم به ناچار این کار را کرد و نهایتا اوجالان در فوریه‌ی ۱۹۹۹ پس ماهها گریز و فرار، بالاخره در نایروبی دستگیر و به ترکیه منتقل شد و در دادگاه این کشور هم در ابتدا به اعدام و سپس به حبس ابد محکوم شد و در حال حاضر گفته می‌شود در زندانی واقع در جزیره امرالی ترکیه، دوران محکومتیش را سپری می‌کند.

آنچه اوجالان در سال‌های شکوفایی خود در سوریه انجام داد، تحکیم پایه‌های کاریزماتیک بود. نمونه‌ی کاریزما بودن اوجالان در میان اعضا و هوادارانش را در کمتر گروه و فرقه‌یی می‌توان یافت و این نتیجه‌ی همان تلاش‌هایی بود که اوجالان سال‌ها برای تحکیم آن وقت گذاشت. وی در سخنرانی‌هایش مدام از ادیان و ایدئولوژی‌ها بسان افیونی یاد می‌کرد که قبلا هم مارکس به آن اشاره کرده بود، منتهی با زبانی سیاسی‌ و در کنار این تلاش‌ها درصدد بود خود را در کانون توجهات تعریف کند و به عبارتی دیگر، خود را آلترناتیو بنامند.

وی خط مشی تمامی احزاب سیاسی موجود در کوردستان را غلط برشمرد و تنها راه رهایی را خط مشی پ‌ک‌ک تعریف کرد. البته در کنار این حملات تئوری، به سرکوب مسلحانه‌ی آنها نیز اقدام کرده است.

تا زمان دستگیری، منتقد کمالیسم بود و اشتباهات تاریخی وی را برمی‌شمرد و از استقلال کامل کوردستان واحد سخن می‌راند، اما چند روز پس از دستگیری‌اش با چرخشی باورنکردنی، تمامی آنچه را سال‌ها شعار کاری خود قرار داده بود و هزاران نوجوان و جوان کورد را برای نیل به آن، به کشتن داد؛ انکار کرد و به تعریف و تمجید مصطفی کمال آتاترک و سیستم ترکیه پرداخت و دستور خلع‌سلاح پ‌ک‌ک را صادر کرد و با دستور وی تمامی اعضای این گروه خاک ترکیه را ترک و به شمال عراق عقب‌نشینی کردند. این اقدام اوجالان واکنش‌های درون گروهی و خارجی زیادی به دنبال داشت. از جمله اینکه سیاسیون بلافاصله اظهار داشتند که اوجالان تسلیم شده و برای حفظ جانش، به تمامی گفته‌ها و اقداماتش، پشت پا زده و ….

در درون گروه هم سبب اختلافات عمیق فکری و سیاسی شد که نتیجه‌ی آن انشعاب این گروه در سال ۲۰۰۴ میلادی بود. البته با این انشعاب، چند دستگی در میان گروه پایان نیافت و هنوز هم ادامه دارد. اخیرا عثمان اوجالان برادر وی که سال ۲۰۰۴ از این گروه جدا شد گفته: سران پ‌ک‌ک، اوجالان را منزوی کرده‌اند و تنها عکس‌هایی از وی بر دیوارها مانده است و کسی حرفش را گوش نمی‌کند و گروه هم در میان خود به چند دسته تقسیم شده که هر کدام از آنها به سمت یکی از کشورهای منطقه گرایش پیدا کرده است.

پ‌ک‌ک هم که مدام به دنبال خلق روزهای حماسی و مشغول کردن اعضایش هست، روز تولد اوجالان را بهانه‌یی کرده تا باردیگر فیلم و تصاویر را برای رسانه‌های خود آماده کند و به قول سران گروه، احساسات کوردها را تحت تاثیر قرار دهد. شاید گزاف نگفته باشد عثمان اوجالان.

نکته‌ی قابل تامل در این میان هم به پژاک (شاخه‌ی ایرانی این گروه) در دره‌های شرقی کوهستان قندیل برمی‌گردد که روز تولد اوجالان را همزمان روز تاسیس خود اعلام کرده‌اند. این در حالیست که پژاک را عثمان اوجالان در تابستان سال ۲۰۰۳ میلادی تاسیس کرد، اما چرا پژاک و پ‌ک‌ک تا این اندازه بر این نکته اصرار دارند، جای بسی تعجب نیست، چون یکی از ترفندها برای ابراز وجود، بکارگیری رسانه‌ها است که پژاک هم سعی می‌کند با این بهانه باردیگر بگوید که من هم هستم. البته شاید دلیل دیگر آن به سکوت مرگبار این گروه پس از شکست‌های پی‌درپی در تابستان سال ۱۳۹۰ در مرزهای غربی کشور مرتبط باشد؛ چون پس از آن شکست‌ها تاکنون، این گروه در استراحتی مطلق فرو رفته و بعضا برخی از اعضای خود را با دستور سران پ‌ک‌ک برای جنگیدن با داعش به سوریه می‌فرستد که آنهم پس از گذشت سال‌ها از کشته شدنشان، اسامی آنها را اعلام می‌کنند از جمله همین پنچ نفری که در سال ۲۰۱۳ در شمال سوریه کشته شده‌اند و اخیرا اسامی آنها اعلام شده است. بنابراین اگر پژاک در لابلای همچنین مراسم‌هایی نمایشی در رسانه‌ها نداشته باشد؛ پس دیگر باید به کجا متوصل شود؟

اشتراک گذاری در فیسبوک اشتراک گذاری در توییتر اشتراک گذاری در گوگل پلاس
برچسب ها:
دیدگاهها

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

- کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است
- آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد

قالب وردپرسدانلود رایگان قالب وردپرسپوسته خبری ایرانیقالب مجله خبریطراحی سایتپوسته وردپرسکلکسیون طراحی