- سایت خبری تحلیلی کورد پاریز | KURDPAREZ - https://kurdparez.com -

نگاهی به ماجرای مهاباد؛ واکنش وجدان جمعی چرا و چگونه؟

این حادثه به ظاهر ساده که ده‌­ها مورد از آن در گوشه و کنار کشورمان می­‌تواند اتفاق بیفتد، دستمایه دشمنان قرار گرفته و با ایجاد برانگیختگی روانی در سطح جامعه، اغتشاشاتی را در این شهر بوجود آورده­‌اند.

به گزارش کوردپاریز به نقل از خبرگزاری فارس، روح و وجدان جمعی در جامعه نقش مهمی در سلامت آن بازی می­‌کند و سرمایه اجتماعی یک جامعه از سرمایه‌های مادی و منابع زیرزمینی و روزمینی آن به مراتب مهم‌تر است.

سرمایه اجتماعی به زبان ساده یعنی واکنش مثبت جامعه به حوادث و اتفاقات فردی و جمعی با هدف حمایت از آن. سرمایه اجتماعی از یک سانحه رانندگی گرفته تا یک بلای طبیعی فراگیر و تهاجمات خارجی و… می‌­تواند ظهور بروز داشته باشد.

بر اساس گواهی بیگانگان که مستند به تحقیقات علمی است، سرمایه اجتماعی در میهن اسلامی ما ایران بالاست بطوریکه نواقص‌مان در بخش‌­های دیگر را جبران می‌­کند.

البته از جامعه­‌ای که از فرهنگ زلال دینی برخوردار است نیز انتظاری غیر این نمی­‌رود. جامعه­‌ای که شاعر پرآوازه آن سعدی به تأسی از آموزه‌­های دینی و احادیث نبوی شعر جاودانه زیر را سروده:

بنی‌­آدم اعضای یک پیکرند        که در آفرینش زیک گوهرند

چو عضوی بدرد آورد روزگار     دگر عضوها را نماند قرار

حال باید دید این نعمت الهی با این تأثیر عمیق از تطاول آسیب بدور است یا همانند سایر پدیده­‌های این جهانی خوف آسیب در آن می­‌رود و در این بین وظیفه اعضای جامعه در استفاده بهینه از آن چیست؟

نخستین آسیبی که در واکنش‌­های جمعی سرمایه اجتماعی به چشم می­خورد برانگیختگی آنی و دفعی بودن آن است، خصیصه­‌ای که برای بیشتر افراد راه تدبر و تعقل را بسته و به رفتارهای احساسی منجر می­‌شود.

همین امر باعث شده این نعمت الهی در طول تاریخ مورد سوءاستفاده قدرت‌طلبان و دیکتاتورها قرار گیرد و با تحریک احساسات مردم بر موج احساسات آنها سوار شده و از سینرژی حاصل از روح و واکنش جمعی در راستای مطامع خود سود ببرند.

شواهد تاریخی در این زمینه فراوان بوده و در حد کلان آن می­‌توان به انگیزش ناسیونالیستی جامعه آلمان توسط نازی­‌ها که محصول آن جنگی ویرانگر و عالمگیر بود را مثال زد.

در کشورمان حوادث پس از انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۱۳۸۸ و موج‌سواری اصحاب فتنه به بهانه تقلب انتخاباتی را از مصادیق آن می‌توان برشمرد.

در سطح خرد و محلی آن نیز شواهد بسیاری وجود دارد: مواردی که پس از رقابت‌های انتخاباتی پیش می­‌آید (واکنش هواداران کاندیدای ناموفق)، مقالات مطبوعاتی و محصولات رسانه­‌ای که شئونات قومی را رعایت نمی­‌کنند و نظایر اینها را می­‌توان مثال زد که بعضاً حرکت­‌های اجتماعی دامنه­‌داری را سبب شده‌­اند.

پیشرفت­‌های تکنولوژیک در عرصه ارتباطات و اطلاع‌رسانی به همان میزان که بهره‌برداری از یافته‌­های علمی و میراث فرهنگی و تمدنی بشر را برای همگان آسان نموده، متأسفانه به همان میزان دست شیاطین را در اغوای نوع بشر باز نموده‌­است.

امروزه به مدد تکنولوژی­‌هایی چون فتوشاپ و غیر آن تصاویر و فیلم‌­های جعلی در حد وسیعی به خورد مردم داده می­‌شود که شناخت صحیح از سقیم را دشوار می­‌سازد.

حال این سؤال پیش می‌­آید در این آشفته بازار اطلاع­‌رسانی چگونه از شرّ دجالّان در امان باشیم؟ تعالیم حیات‌بخش اسلام همانند همه عرصه­‌ها راه صحیح را در پیش پای ما نهاده­است. آنجا که قرآن کریم درآیه ۶ سوره مبارکه حجرات می­‌فرماید: یا ایها­الذین آمنوا ان جائکم فاسقٍ بنباءٍ فتبینوا ان تصیبوا قوماً بجهاله فتصبحوا علی مافعلتم نادمین . ترجمه: ای کسانیکه ایمان آورده­‌اید اگر فاسقی خبری برایتان آورد، تحقیق کنید تا مبادا ندانسته به قومی بیگناه حمله کنید و بعداً که اطلاع یافتید از کرده خود نادم شوید.

شأن نزول این آیه نیز این است که فردی بنام حارث بن ضرار پیش پیامبرصلی­‌الله علیه و آله آمده و مسلمان شد، نبی‌اکرم از وی خواست که به قبیله خود برگردد و آنها را به اسلام و پرداخت زکات دعوت نماید و روزی را هم تعیین فرمودند که نماینده پیامبر صلی‌­الله علیه و آله برای اخذ زکات جمع‌­آوری شده به قبیله آنها برود.

روز موعود فرا می­‌رسد و پیامبر صلی‌الله علیه و آله ولید بن عقبه را برای تحویل زکات به آن قبیله اعزام می‌­نماید. ولی وی بخاطر ترس وعواملی دیگر از راه برگشته و به دروغ به پیامبر صلی­‌الله علیه و آله می‌گوید آنها از دادن زکات خودداری کرده و می­‌خواستند مرا بکشند.

پیامبر صلی­‌الله علیه و آله لشگری را برای برخورد با آنان به قبیله مذکور اعزام می‌فرماید که اتفاقاً با حارث و اطرافیان او مواجه می‌­شوند و باهم خدمت حضرت می­‌رسند و وی واقعیت را به عرض حضرتش می‌رساند… (برای اطلاع دقیق به کتب تاریخی و تفاسیر مراجعه شود) این آیه در این خصوص نازل می­‌شود.

بدیهی است انسان در زندگی اجتماعی از نیازی بنام اطلاع داشتن برخوردار است و همیشه برای خود وی امکان تجربه یا کسب خبر وجود ندارد و ناگزیر است از علم و اخبار دیگران استفاده نماید. در اینجا لازم می­‌آید انسان به این اخبار اعتماد نماید و به صحت آنها یقین کند چرا که این اخبار و علوم می­خواهد پایه عمل وی قرار گیرد.

در آیه مذکور به این نیاز و نحوه برخورد با آن پرداخته که عقل نیز آن را ثابت می­‌کند. با این بحث مقدماتی می­‌خواهم به یکی از معضلاتی که کم و بیش در جامعه ما مبتلابه هست بپردازیم و آن خبرگیری افرادی از جامعه از منابع معلوم‌­الحال و کذاب (فاسق) است، به ویژه آنجا که شایعات و اخبار کذب بدون مداقه پایه عمل فردی و جمعی قرار می‌گیرد.

این مسئله هر چند عمومیت ندارد ولی رفتار جمعی بخشی هر چند کوچک از جامعه نیز بر پایه شایعات و اطلاعات نادرست مشکل‌ساز می‌­شود.

برای روشن شدن ابعاد این آسیب بعنوان مثال حادثه ناگواری که چند روز قبل در شهر مهاباد اتفاق افتاده را بعنوان مثال می‌­آوریم. این واقعه ممکن بود در هر جای دیگر کشور نیز اتفاق بیفتد و پرداختن ما به آن بعنوان مورد نوعی می­‌باشد نه واقعه خاص آن شهر.

چرا که اولاً این اتفاق از سوی عده قلیلی از اهالی آن شهر اتفاق افتاده که قاطبه شهروندان از آن مبرا هستند آن هم شهری با سابقه فرهنگی و فرهیختگی چون مهاباد که بسان نگینی در غرب کشور می‌درخشد.

قضیه از این قرار است که یکی از کارکنان زن هتلی در شهر مهاباد از بالکن طبقه چهارم این هتل مورخ ۱۳/۲/۹۴ سقوط کرده و فوت می‌کند. ظاهر قضیه می­‌تواند سانحه یا خودکشی باشد. واقعیت این بوده که وی متأسفانه با یکی از مهمانان مرد ساکن در هتل ارتباط داشته و در زمان حادثه پس از خاتمه شیفت کاری­‌اش پنهانی به اطاق وی تردد می‌نماید، در این اثناء متوجه می­‌شود که همکاران وی از حضور نامتعارف وی در اطاق هتل مطلع شده­‌اند فلذا برای حفظ آبرویش می‌خواهد به دور از چشم همکاران از بالکن طبقه چهارم به اطاقی در طبقه سوم رفته و بی­‌سر و صدا از صحنه خارج شود که در حین رفتن از بالکن به پایین سقوط کرده و به دیار باقی می­‌شتابد.

در این حادثه خود متوفی، طرف متقابل وی، همکارانش چقدر محق یا مقصر بوده­‌اند بحثی جداست که به آن نمی­‌پردازیم. بلکه هدف ما پرداختن به حوادث بعد از آن که بعنوان واکنشی از سوی برخی از افراد جامعه به بهانه دفاع از متوفی صورت گرفته، است.

در واقع این حادثه به ظاهر ساده که ده­‌ها مورد از آن در گوشه و کنار کشورمان می­‌تواند اتفاق بیفتد، دستمایه دشمنان قرار گرفته و با ایجاد برانگیختگی روانی در سطح جامعه، اغتشاشاتی را در این شهر به وجود آورده‌­اند.

گروهک­‌های ضدانقلاب و تروریست (حزب منحله دموکرات، کومله، پ.ک.ک، پژاک و…) که مخاطبین خود را در غرب کشور جستجو می‌کنند و خیالاتی تجزیه‌طلبانه برای مناطق کردنشین میهن اسلامی‌مان در سر دارند، این سوژه را مناسب برای ایجاد گرد و غبار تبلیغاتی، برانگیختن و تحریک افراد یافته‌­اند.

این گروهک‌­ها که در سال‌های اخیر با مساعدت سیاسی و مالی اربابان آمریکایی و غربی خود صاحب تلویزیون ماهواره­ای و سایت­‌های اینترنتی و… شده‌­اند.

این خبر به ظاهر معمولی را گرفته و با دستکاری عظیمی آن را در بوق‌های تبلیغاتی خود می‌­دمند. تروریست­‌ها برای ایجاد آشوب در جامعه خبر را چنین منتشر می­‌کنند: “دختر کُرد مهابادی از ترس تجاوز مأمور امنیتی خودکشی کرد “، ” یک دختر مهماندار هتل تارای مهاباد که از قبل توسط صاحب هتل پیش زمینه تجاوز به وی از سوی یک مأمور امنیتی آماده شده بود، در پی حمله مأمور و بستن درب‌ها از سوی صاحب هتل، مجبور به پریدن از پنجره طبقه چهارم هتل شده و جان خود را از دست داده است….. صاحب هتل برای خوش خدمتی و اخذ مجوز ۵ ستاره برای هتل این دختر جوان کُرد را برای تجاوز از سوی مأمور امنیتی در اختیار وی قرار داده است” و نظایر این اکاذیب که قلم از ذکر آنها  شرم می­‌کند.

در حالی که فردی که با متوفی ارتباط داشته و بعد از حادثه نیز بازداشت شده نه تنها نیروی امنیتی نبوده بلکه اساساً با هیچ یک از نهادهای دولتی همکاری نداشته­ و برابر ادعاهایش ارتباطش با متوفی با قصد ازدواج و آشنایی اولیه بوده­ است.

ثانیاً برابر نظر پزشکی قانونی هیچ گونه تعرضی به متوفی نشده بوده و فوت وی بر اثر سقوط از ارتفاع و ضربه مغزی بوده­ است. ولی با تحریک رسانه­‌های تروریستی تعدادی از جوانان این شهر بی­‌خبر از همه جا به سوی هتل مذکور روی می­‌آورند. در بین آنها عناصر تشکیلاتی گروهک­‌ها و اوباشی که رفتارهای وندالیستی تنها هنرشان است صحنه‌گردان شده و به هتل یورش برده و اموال آن را به آتش کشیده و غارت می­‌کنند.

دامنه این جوسازی­‌های دروغین می‌­رفت که ادامه یابد و حتی به شهرهای دیگر نیز گسترش یابد که با اطلاع‌رسانی هر چند دیرهنگام مقامات مسئول موضوع خاتمه می­‌یابد ولی به بهای سنگین اخلال در امنیت عمومی شهروندان، آسیب­‌های جسمی (در بین مجروحین این حادثه تعدادی از نیروهای جان برکف و صبور انتظامی نیز به چشم می‌خورد) و اتلاف میلیاردها ریال سرمایه ملی و آسیب معنوی به خانواده قربانی، حتی افرادی در خارج از کشور نیز تحت تأثیر این تبلیغات دروغین قرار گرفته و حرکت­‌های اعتراضی انجام می­‌دهند.

این حادثه با همه ناگواری و تلخی­‌اش پایان یافته ولی به عنوان مسئله‌ای اجتماعی تکرار‌پذیر جای واکاوی و بررسی دارد و بایستی علل و عوامل درون‌زاد و برون‌زاد این پدیده مورد شناسایی قرار گیرد تا از تکرار آن جلوگیری به عمل آید.

چرا که مشابه آن را حداقل در یک دهه گذشته بارها شاهد بوده­‌ایم. برای روشن شدن زوایای مشترک این وقایع ناگوار ذکر برخی از آنها لازم است:

مورد اول در همین شهر مهاباد اتفاق افتاد ماجرا از این قرار بوده: در سال ۱۳۸۴ فردی بنام کمال اسفرام (شوانه) که به جرم تجاوز به عنف به کودکی و جرایم مشابه تحت تعقیب مقامات قضایی بوده به اخطار پلیس توجه نکرده و متواری می‌­شود که نهایتاً مورد اصابت گلوله پلیس قرار گرفته و فوت می­‌کند.

تا اینجای قضیه حادثه‌­ای معمول در تمام دنیاست. ولی این سوژه را گروهک­‌های تروریست (پ.ک.ک/پژاک و…) گرفته و با صحنه‌سازی دروغین در تلویزیون ماهواره­‌ای و سایت­‌های خود چنین اعلام می­‌کنند که یک فعال مدنی و حقوق بشری توسط نیروهای امنیتی دستگیر و به پشت ماشین بسته و بر روی زمین کشانیده شده و پس از زجر و شکنجه فراوان کشته شده است.

این رسانه­‌ها از مردم می­‌خواهند به این ظلم و بیداد واکنش نشان دهند. به مدد فتوشاپ نیز در تصویر جنازه مقتول آثار جرح و کبودی فراوان ایجاد کرده و به نمایش می­‌گذارند تا ادعای دروغین خود را به اثبات برسانند و فریاد وا حقوق بشرا سر می­‌دهند.

در این حادثه نیز عده­‌ای نا آگاه تحت تأثیر قرار گرفته و وارد آشوبی ناخواسته می­‌شوند که به قیمت کشته­ و زخمی شدن چند نفر از شهروندان پایان می­‌یابد.

مورد دوم در سال ۱۳۸۵ سه تن از عناصر تروریست گروهک پ.ک.ک/پژاک (فرزاد کمانگر و هم‌دستانش) در حین بمب­‌گذاری در یکی از اماکن عمومی توسط نیروهای امنیتی دستگیر می­‌شوند و دادگاه صالحه پس از سیر مراحل قانونی حکم به اعدام آنها می­‌دهد ولی از همان ابتدای دستگیری رسانه‌­های گروهک با آتش تهیه فراوان شروع به بمباران اطلاعات دروغین مبنی بر اینکه دستگیرشدگان فعالین مدنی و حقوق بشری بودند می‌نمایند و برای اثبات این مدعا شغل یکی از دستگیر شدگان را که معلمی بوده شاهد می‌­آورند.

در این قضیه نیز عده‌­ای فریب خورده و به انحاء مختلف از داخل و خارج کشور به نظام قضایی کشور فشار می­‌آورند. سمبه تبلیغات گروهک چنان پُر زور بوده که سندیکای جهانی معلمین و انجمن صنفی معلمان تهران نیز در حمایت از عناصر بمب­‌گذار وارد صحنه می­‌شوند و می­‌رفت که این مورد نیز به بحرانی تبدیل شود ولی با اطلاع‌رسانی هر چند دیرهنگام مسئولین مربوطه فیصله می‌­یابد.

در موارد ذکر شده مشابهت­‌هایی وجود دارد که این پدیده نامیمون را تکرارپذیر نموده است. پس بایستی با رویکرد علمی آنها را بررسی کرده و راه چاره­ایی یافت و از آنها درس گرفت و از تکرارشان جلوگیری کرد به قول رودکی:

هر که نامُخت از گذشت روزگار           هیچ ناموزد زهیچ آموزگار

آنکه در نگاه اول به این وقایع دیده می­‌شود آسیبی در نحوه اطلاع‌رسانی ملی است. در غالب موارد بلافاصله بعد از حادثه از طرف مقامات مسئول، اطلاع‌رسانی لازم به مردم دیده نمی­‌شود. شاید دلیل آن عادی بودن این وقایع باشد و یا منتظرند با روشن شدن زوایای آن اطلاع متقن و کاملی ارائه دهند.

هر دلیلی داشته باشد ضدانقلاب صحنه را خالی از خودی و آماده شایعه پراکنی و نشر اکاذیب مورد دلخواه خود می­‌بیند. با کمک ماهواره و اینترنت و… و فنون لازم جعل وقایع، وارد شده و به هر میزان هم تأثیرگذار باشد به هدف خود رسیده است.

چرا که اساساً روحیه کنجکاوی موجود در جوانان، وجود افرادی بیکار و امثالهم، عده­‌ای را هم ناخواسته در کنار افراد تحریک شده قرار می‌دهد و در مدت زمان کوتاهی سیاهی لشگر مورد نیاز خود را آماده می‌­یابد.

علی­رغم همه خویشتنداری و صبوری که نیروهای انتظامی نشان دهند کافی ­است شلیک یک تیر از سوی عومال گروهک‌­ها و کشته‌سازی مثل ندا آقا سلطان باعث شعله‌ور شدن و بحرانی شدن قضیه شود.

پس آسیب‌­شناسی روند اطلاع­‌رسانی ملی و اتخاذ تدابیر لازم در این زمینه و مقابله با سمپاشی رسانه­‌های ضدانقلاب و بیگانه، گامی­ است که انتظار می­‌رود مسئولین مربوطه در این راستا بردارند.

و اما وظیفه آحاد جامعه در چنین مواقعی چیست؟ آیا بارها دروغ و توطئه رسانه‌­های ضدانقلاب و بیگانه برای ما آشکار نشده؟ آیا ماهیت تروریستی این گروهک­‌ها برای فسقشان کافی نیست؟ آیا بارها بر واکنش عجولانه و احساسی فردی و جمعی انگشت ندامت به دندان نگرفته‌­ایم؟ و آیاهای دیگر ؟ پس بیائیم از یک سوراخ چند بار گزیده نشویم من جرب المجرب حلت بها الندامه.

بیداری روح جمعی بسیار امر مبارکی ­است و احساس مسئولیت در مقابل وقایع پیرامونی نشانه حیات و مسئولیت‌پذیری است. بیاییم این نعمت الهی را که ضامن بقا و تعالی جامعه است به طور صحیح استفاده کنیم.

در مقابل اخبار منتشره با ملاک قرآنی و عقلانی (ان جائکم فاسق ….) برخورد کنیم. در حرکت­‌های جمعی تنها به احساس و برانگیختگی از هر جا بسنده نکنیم بلکه آمیزه‌­ای از تعقل، حکمت و نوع‌دوستی زیربنای رفتار ما باشد.

به آموزه­‌های زیبای فرهنگ خود برگردیم و عجله در تصمیم­‌گیری و خشم و غضب بیجا را از خود دور کنیم، خود را هم زمان در مقام شاکی، مدعی­‌العموم، قاضی و مجری قرار ندهیم.

اجازه دهیم کارها از مجرای قانونی خود پیش برود. تا جامعه­‌ای امن، با ثبات، شاداب و با طراوت داشته باشیم.

آخرین اخبار دریافتی از سطح شهر مهاباد بیانگر این است که فضای شهر آرام بوده و مردم با روشن شدن اکثر ابعاد این حادثه از اتفاقات رخ داده و خسارت های مادی و معنوی وارده به وجهه شهر و مردم با فرهنگ مهاباد اظهار تاسف داشته و علیرغم تلاش هایی که برخی جریانات سیاسی خارج نشین و مستقر در کوه ها برای بر هم زدن آرامش شهر صورت داده بودند این اقدامات ناکام مانده و فراخوان های متعدد و متنوع آنها با بی توجهی مردم مواجه شده که این امر نشانگر این است که این گروه ها پایگاه اجتماعی در بین مردم کرد زبان ندارند .