سایز متن   /

توجیه خشونت توسط سازمان های تروریستی: مقایسه داعش و پ ک ک (قسمت دوم)

منبع: نشریه مطالعات اطلاعاتی و تروریسم

نویسنده: امین داسکین

مترجم: برفین تارویردی زاده

تروریسم و توجیه

در چند دهه گذشته، تروریسم به یکی از شکل های اصلی فعالیت خشن سیاسی تبدیل شده است(۱۰). علی رغم این حقیقت که نمونه های زیادی در تاریخ وجود ندارند که در آنها تروریسم راه حلی برای درگیری باشد اما هنوز هم خیلی از گروه ها استفاده از خشونت را به عنوان ابزار موثر و مشروع برای رسیدن به اهداف سیاسی خود مورد استفاده قرار می دهند. تعریف تروریسم و بحث در مورد مشروعیت خشونت بر موفقیت تلاش های ملی و بین المللی مقابله با تروریسم تاثیر مهمی داشته است(۱۱). تلاش برای معاف کردن بعضی از انواع خشونت سیاسی از تعریف تروریسم – بیشتر تحت تاثیر لابی هایی که طبق منافع خود عمل می کنند – یا برای ملایم نشان دادن آن صورت می گیرد که در همین راستا، تروریست ها را به عنوان “چالشگران قدرت” و “شورشیان تغییر” قلمداد می کنند(۱۲). آکادمیسین ها و کارشناسان متعدد مقابله با تروریسم مدعی اند استفاده از خشونت برای اهداف سیاسی بایستی با نادیده گرفتن هویت کسانی همراه باشد که دست به خشونت می زنند و یا با نادیده گرفتن انگیزه سیاسی، دینی یا ایدئولوژیک مورد بررسی قرار گیرد و خود عمل و عواقب آن بایستی مد نظر قرار گیرد(۱۳). ریسک وجود دارد که یک سری تلاش ها برای مشروعیت بخشیدن به سازمان های تروریستی بتواند به حمایت منفعل از تروریسم منجر شود(۱۴). تلاش های اصلی برای مشروعیت بخشیدن به گروههای تروریستی هنوز هم توسط خود این گروه ها انجام می شود. این از طریق توجیه وجود، عمل و اهدافشان صورت می گیرد.

توجیه به عنوان “ارزیابی مثبت عملی تعریف می شود که عامل مسئول آن است” و خود “توجیه نیز شامل ارائه دلایلی است که بر خود خشونت مورد بحث ارجحیت دارند”(۱۵).  این هیچ عذرخواهی را دربرنمی گیرد ولی پذیرش غیرمستقیم رفتار اشتباه و تلاش برای شکست دادن هر گونه خدشه به شهرت است. توجیه خشونت توسط گروههای تروریستی – به ویژه هنگامی که غیرنظامیان قربانی می شوند – حیاتی است و این عمدتا به خاطر نیاز به متقاعد کردن اعضا، هواداران، افراد بالقوه برای جذب و گاهی جامعه گسترده تر است تا “به حق بودن” فعالیت خود را نشان دهند و تعهد خود به مسئله را نمایان سازند. چندین عامل مانند سیاسی سازی نارضایتی، مشروعیت (تصوری) نظام سیاسی، جنبه های روانی-فرهنگی خشونت سیاسی، ایدئولوژی و دکترین، ارتباطات و جنبه های فایده ای در توجیه خشونت سیاسی نقش مهمی ایفا می کنند(۱۶). در شرایط عادی، استفاده از خشونت به محکومیت خود و اعمال ممنوعیت بر خود منجر خواهد شد(۱۷). ولی، با استفاده از بازسازی هنجاری رفتار از طریق تبلیغات و تلقین ایدئولوژیک مردم را به اعضا یا هوادارانی تبدیل می کنند که به صورت فردی و اجتماعی بدون محدودیت های خودسانسوری ناشی از فعال شدن گزینشی و عدم تعهد به کنترل درونی خشونت را قبول می کنند(۱۸). در موارد حاد، گرفتن جان انسان ها می تواند به عنوان چیزی درست و شرافتمندانه تلقی شود.

شدت و حوزه توجیه بر پتانسیل خشونت سیاسی تاثیر مستقیم دارد. برای دست یافتن به نیات تهاجمی نیاز به توجیه بزرگتر است. نوشته ها بین توجیه عادی و فایده ای تمییزی عمده قائل می شوند. ایدئولوژی و دکترین در توجیه عادی نقش کلیدی ایفا می کنند در حالی که محاسبات ارزش محور هسته اصلی توجیه فایده ای هستند(۱۹). شدت توجیه از طرفی تحت تاثیر مستقیم تعداد و دستیابی به کانال های ارتباطی قرار دارد و از طرف دیگر به محتوای پیام مربوط می شود(۲۰). تکنیک های مختلف ارتباطی از رسانه های گروهی تا تحریک رو در رو همگی برای تسهیل روی آوری به ایدئولوژی و اجرای هنجارها و ارزش های جدید است. چون تبلیغات تروریسم غیرقانونی است لذا گروه های تروریستی تمایل دارند کانال های ارتباطی خود را ایجاد کنند. ولی، دستیابی به رسانه های اصلی اولویتی برای رسیدن به مخاطبان بیشتر است(۲۱). این مبارزه دولت ها علیه تروریسم را در یک وضعیت حساس قرار می دهد که در آن توازن درست بین امنیت و آزادی بیان و اطلاعات را بایستی یافت.

مسئله حساس دیگر تبدیل زبان به سلاح است. زبان درک و باور مردم را در کاربرد شکل می دهد و بر رفتار آنها تاثیر دارد. تروریست ها از این استفاده گسترده ای می کنند. حسن تعبیر، استعاره، شایعه، تئوری توطئه، تحریف، ناامیدسازی، برچسب زدن و کوچک جلوه دادن عواقب فقط چند نمونه از آنهاست. یک رخداد جالب نیز پارادوکس خودنومیدی است که طی آن فرد ناامید کننده شروع به باور کردن پیام هایی می کند که می داند با وضعیت واقعی متناقض است. این بدان خاطر می تواند دکترین گروه را به چالش بکشد یا به اهداف فایده ای، ارج نهادن به خو و نظم سازمانی ضربه بزند(۲۲). متعاقب آن، یک عامل متعصب به عنوان یک مکانیسم دفاعی به دنبال تئوری های تعصبی بیشتری خواهد بود که از اهداف مطلب قبلی حمایت کنند. هر گونه شواهد دیگر متناقض با باورهای آنها نایده گرفته خواهد شد یا با دقت کمتر ارزیابی گشته و با موضع گیری پیش داورانه خیلی تند رد خواهد شد(۲۳).

ادامه دارد

توجیه خشونت توسط سازمان های تروریستی: مقایسه داعش و پ ک ک (قسمت اول)

…………

منابع این قسمت:

۱۰ Bruce Hoffman, Inside Terrorism (New York: Columbia University Press, 2006).

۱۱ Boaz Ganor, “Defining terrorism: is one man’s terrorist another man’s freedom fighter?,” Police Practice and Research: An Inter- national Journal, 2002, 3 (4), 287–۳۰۴, https://doi.org/10.1080/1561426022000032060; Belgin San Akça, “Supporting non-state armed groups: a resort to illegality?”, Journal of Strategic Studies, 2009, 32 (4), 589–۶۱۳, https://doi.org/10.1080/ 01402390902987012.

۱۲ Albert Bandura, “Mechanisms of moral disengagement in terrorism,” in Origins of Terrorism: Psychologies, Ideologies, Theologies, States of Mind, ed. Walter Reich (Cambridge: Cambridge University Press, 1990), 161–۱۹۱; Virginia Held, “Terrorism and war,” The Journal of Ethics, 2004, 8 (1): 59–۷۵, https://doi.org/10.1023/b:joet.0000012252.68332.ff; Ben Saul, “Two justifications for terror- ism: a moral legal response,” Alternative Law Journal, 2005, 30 (5): 219–۲۲۱٫

۱۳ Ercan Çitlioğlu, Gri Tehdit Terörizm (Istanbul: Destek Yayinlari, 2008); Igor Primoratz, Terrorism: A Philosophical Investigation (Cambridge: Polity Press, 2012).

۱۴ Daniel Byman, Deadly Connections: States that Sponsor Terrorism (Cambridge: Cambridge University Press, 2005); Daniel Byman, “The Changing Nature of State Sponsorship of Terrorism,” analysis paper number 16 (Washington D.C.: Brookings Institute, 2008), available at http://www.brookings.edu/~/media/research/files/papers/2008/5/terrorism-byman/05_terrorism_byman.pdf.

۱۵ Erich H. Witte, and Susanne Halverscheid, “Justification of war and terrorism: a comparative case study examining ethical positions based on prescriptive attribution theory,” Hamburger Forschungsbericht zur Sozialpsychologie, 2006, Nr 70: 3.

۱۶ Ted R. Gurr, Why Men Rebel (Princeton: Princeton University Press, 1970).

۱۷ Bandura, “Mechanisms of moral disengagement in terrorism.”

۱۸ Bandura, “Mechanisms of moral disengagement in terrorism”; Randy Borum, Psychology of Terrorism (Tampa, FL: University of South Florida, 2004); Çitlioğlu, Gri Tehdit Terörizm.

۱۹ Gurr, Why Men Rebel.

۲۰ Ibid.

۲۱ Bandura, “Mechanisms of moral disengagement in terrorism.”

۲۲ John T.Saunders, “The paradoxof self-deception,” Philosophy andPhenomenological Research,1975,35 (4), 559–۵۷۰,https://doi.org/ 10.2307/2106755.

۲۳ Alfred R. Mele, Self-Deception Unmasked (Princeton: Princeton University Press, 2001); Bandura, “Mechanisms of moral disen- gagement in terrorism.”

اشتراک گذاری در فیسبوک اشتراک گذاری در توییتر اشتراک گذاری در گوگل پلاس
برچسب ها:
دیدگاهها

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

- کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است
- آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد

قالب وردپرسدانلود رایگان قالب وردپرسپوسته خبری ایرانیقالب مجله خبریطراحی سایتپوسته وردپرسکلکسیون طراحی